درباره کتاب بادبادک‌باز

رمان بادبادک‌باز اولین اثر خالد حسینی، نویسنده افغان مقیم آمریکاست که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد. این کتاب خیلی زود به موفقیت بزرگی رسید و به ۴۸ زبان مختلف دنیا ترجمه شد. بادبادک‌باز به‌عنوان سومین کتاب پرفروش سال در اروپا و آمریکا شناخته شد و فیلمی با اقتباس از آن ساخته شد که موفقیت‌های زیادی کسب کرد. همچنین، تئاتری براساس این رمان در آمریکا به روی صحنه رفت. بادبادک‌باز یکی از مهم‌ترین رمان‌های ادبیات معاصر به شمار می‌رود که علاوه بر روایت یک داستان جذاب و تأثیرگذار، ما را با تحولات سیاسی افغانستان نیز آشنا می‌کند.

داستان رمان از زبان «امیر» روایت می‌شود، نویسنده‌ای از تبار پشتون که اکنون در سان‌فرانسیسکو زندگی می‌کند. داستان با تماس تلفنی «رحیم‌خان» از پاکستان آغاز می‌شود. رحیم‌خان از امیر کمک می‌خواهد تا یک کودک را نجات دهد. امیر به افغانستان بازمی‌گردد؛ افغانستانی که در آن زمان تحت تسلط طالبان است و یکی از تاریک‌ترین دوران‌های تاریخی خود را سپری می‌کند. با بازگشت به افغانستان، امیر داستان زندگی‌اش را بازگو می‌کند؛ دوستی‌اش با «حسن» که یک هزاره و پسر خدمتکار خانه‌شان بود. حسن همیشه پشتیبان و دلگرم‌کننده امیر بود، اما زمانی که حسن مورد تعرض جنسی از سوی افراد تندرو قرار گرفت، امیر قادر به دفاع از او نبود. این عذاب وجدان تا سال‌ها امیر را همراهی می‌کند.

در سال ۱۹۷۹، پس از حمله روس‌ها به افغانستان، امیر و پدرش به آمریکا مهاجرت می‌کنند. سال‌ها بعد طالبان به‌دلیل تعصبات قومی، حسن و همسرش را به قتل می‌رسانند و تنها پسر کوچک آن‌ها، «سهراب»، از این تراژدی به‌جا می‌ماند. امیر تصمیم می‌گیرد برای جبران خیانتش به حسن، سهراب را از چنگ طالبان نجات دهد. در این راه، امیر با واقعیت‌های تلخی درباره پدرش و حسن مواجه می‌شود.

پیشنهاد خواندن این کتاب

این رمان برای دوستداران ادبیات داستانی افغانستان و علاقه‌مندان به رمان‌های معاصر، یک گزینه عالی است.

بخشی از کتاب

«یکی از روزهای تابستان گذشته دوستم رحیم‌خان از پاکستان تماس گرفت. از من خواست به دیدنش بروم. گوشی در دست، در آشپزخانه ایستاده بودم و می‌دانستم که فقط رحیم‌خان پشت خط نیست؛ این گذشته‌ام بود، با گناه‌هایی که هنوز کفاره‌اش را نداده بودم. پس از گذاشتن گوشی، به پارک گلدن‌گیت رفتم و در کنار دریاچه اسپِرکلز قدم زدم.»