آیا قرآن را تلاوت کنیم یا مطالعه؟
تلاوت یا مطالعه قرآن؟ بسیاری از متعصبان دینی عادت دارند قرآن را “کتاب راهنمای بشریت” بخوانند و دارای حقایق زیاد. اما دسترسی به این حقایق مکنون در قرآن به این سادگیها ممکن نیست و شرط و شروطی لازم دارد. این “کتاب راهنما” به وقتی که وضو میگیری و با سلام و صلوات کتابی را که به الهی، آسمانی و مقدس بودنش ایمان داری، باز میکنی و هر آیه اش را بی هیچ بحث و ارزیابی می پذیری، و می بوسی و روی چشم میگذاری، نه تنها هیج حقیقتی پیدا نمی کنی، بلکه همانند میلیونها و صدها میلیون مسلمانی که به هر بهانه ای قرآن خوانی میکنند، ولی هیچ چیز از آن دستگیر شان نمی شود، تو هم با این شیوۀ قرائت به جای هدایت، بیش از پیش در باطلاق تبعیت شرعی غرق میشوی. نه فقط چیز جدیدی از قرآن و آیاتش نمی گیری، بلکه با تکرار هر حرف، کلام و آیه ای که معنی و مفهومش را بدون هرگونه درک و فهم و نقد و مقایسه و ارزیابی می پذیری، بیش از پیش در دنیای وهم آلود جن و پری، و بهشت و جهنم گم میشوی.
برای کشف حقایق از قرآن، باید بتوانی از همان آغاز و حداقل در طول دقایق و ساعات مطالعه و تحقیق، خود را از دنیای تقدس و راز و رمزهای دینی برهانی. باید این کتاب را از غلاف تقدس آسمانی بودن و از سوی الله خالق نازل شدنش بیرون بکشی و در روی میز آزمایش و تحقیق قرار بدهی. باید خود را در آزمایشگاهی بیابی که ابزاری جز علم و منطق و خرد ندارد. باید بتوانی فارغ از هرگونه پیشداوری و دور از هر باورهای چهار میخ شده در فکر و ذهنت، به محتوای بدون تفسیر و تأویل این آیات، نظم و کلام دست بیابی. این حرف و حکم و آیه را با آن و آن را با این مقایسه بکنی. از نقد و ایرادگیری نهراسی. خود را از پیش فرضها و تلقینات دینی در مورد دوری گزیدن از نقد و بررسی مقدسات برهانی و در شرایط یک محقق رها از پیشداوریها قرار بدهی. اگر چنین بکنی، اگر بتوانی چنین بکنی، در آن صورت، ناگهان خود را در شرایط درک و فهم این کتاب و آیاتش می یابی. ناگهان می فهمی که برای درک و فهم معانی این آیات نه احتیاجی به تفسیر، تأویل و توضیح داری و نه نیازمند دنباله روی از این یا آن مفسر، متکلم، ملا و آخوند هستی.
ناگهان هر حرف و آیه ای به جای آنکه ترا به سجده و طلب مغفرت رهنمون شود، به پرسشهای جدیدی رهنمون میشود. به فکر کردن و جستجو کردن وامیدارد. ناگهان معانی آیات را بدون هرگونه پیرایه و همانگونه که هستند می فهمی و درک میکنی. نقائص آیات را آنگونه که وجود دارند کشف میکنی و همانند هر محقق اندیشمند و فیلسوفی که هر دریافتی را در بوتۀ آزمایش علمی و منطقی می سنجد، نقص ها را می بینی و ثبت میکنی. خطاها را تشخیص میدهی و هر نقص و خطائی را هم زیر سؤال میبری. جرأت زیر سؤال بردن مقدسات دینی را در خود می یابی. به آسانی تضادها و تعارضات در بین آیاتی را که تو کلام الله میخوانی، کشف میکنی و این دریافتهای جدید و غیرمنتظره ترا در شرایط اندیشیدن، سؤال کردن و توضیح دادن بیشتر و بیشتر قرار میدهد. کشف میکنی که الله خالق این جهان پیچیده، منظم و منطقی، بر خلاف انتظار در آیات متعددی دچار فراموشی شده است. کشف میکنی که بسیاری از این حرفها و ادعاهای پیچیده در زرورق های تقدس پر از تضاد و تعارض اند. کشف میکنی و با این اکتشافات، مبانی ایمانی ات زیر و زبر میشوند. ناگهان در می یابی که میتوانی سؤالات جدیدتر مطرح بسازی، بدون آنکه آنها را از ترس مجازات گناهان مرتکب نشده ای که برای تحمیل شان به توده های تحت استثمار فشار می آورند، در گلو خفه سازی. سؤال میکنی، ولی وقتی از آیات نازله پاسخی نمیگیری، پی میبری که پاسخ سؤالات بی پاسخ تو نه در کلام های معروف به آسمانی، بلکه در فکر و خرد تو نهفته است. این تو هستی که باید پاسخ بدهی. این توئی که میتوانی بسنجی، به مقایسه بکشی، منطقی را از غیرمنطقی جدا بکنی و به کشف های جدید تر نائل بشوی.
این تو هستی که میتوانی از اینهمه، درک و فهم جدید خلق بکنی، میتوانی خرد بسازی و توان آنرا داری که به قضاوت معلومات بنشینی. بدین ترتیب گام به گام پیش میروی. گام به گام سؤالات جدیدی طرح میکنی و هر سؤالی را هم با خرد و منطق خود پاسخ میدهی. تضادها و تعارضات، منطقی و غیرمنطقی را کشف میکنی و به نقد میکشی. ناگهان در می یابی که بدین وسیله این توئی که خودت را راهنمائی میکنی. این تو هستی که هدایت و راهنمائی ات را به دست گرفته ای. این تو هستی که راه می نمائی. این مغز توانا و خرد بشری توست که راهنمای تو و بشریت تو شده است. در یک چنین شرایطی و فقط با این شرط و شروط است که تو قرآن یا هر کتاب و پیام فراگیر دینی را به راهنمای خود تبدیل میسازی، چرا که نه این یا هر کتاب برآمده از قعر تاریخ، بلکه این تو انسان هوموسپین در حال رویش و رو به شکوفائی هستی که بر نهائی ترین شاخۀ تکامل تاریخی روئیده ای. این تو هستی که خرد و منطق، و هدایت را در نهان خود حمل میکنی. این تو انسان هوشمند دانش اندوخته و مسلح به منطق و خرد بشری قرن ارتباطات امروزی هستی که مشعل روشنگری را در پیشاپیش تاریخ تکامل تاریخی ات حمل میکنی. پی میبری که مشعلی در دل داری. پی میبری که کافی است مشعل دلت را روشن بکنی. روشنی و روشنائی را به ارمغان میگیری. آنچه باقی میماند این است که بکاوی، به درستی بکاوی و از طریق راه و روشهای درست علمی بکاوی. علم و فلسفۀ علمی این راه و روشها را در اختیارت قرار خواهند داد.
عالی0%
خیلی خوب0%
خوب0%
نسبتا خوب0%
دوست ندارم0%
عالی0%
خیلی خوب0%
خوب0%
نسبتا خوب0%
دوست ندارم0%
معرفی کتاب آتئیسم برای نوآموزان
پویا آزاداندیش
براساس علم، خدا وجود ندارد
پویا آزاداندیش
آزاداندیشی چیست؟
Dexter Morgen
اسلام چگونه پدید آمد؟
عبدالرئوف محمد؛ از وزارت طالبان تا تهدیدی برای امنیت غرب
پویا آزاداندیش
نانسی دوپری مادربزرگ افغانستان
پویا آزاداندیش
چرا بعضی افراد در معرض مرگ شاد هستند؟
How I was raised in an Islamic community
خداناباوری جرات یا اشتباه؟
سفری هیجان انگیز از ایمان تا ناباوری
پویا آزاداندیش
Does Islam Preach Jihad?
Dexter Morgen
چرا انسانها دم ندارند؟
پویا آزاداندیش
ابزارهای سنگی باستانی کشفشده در برزیل، کار دست انسانها نیستند
پویا آزاداندیش
چرا نخستیسانان مغزهای بزرگی دگرگشت دادند؟
پویا آزاداندیش
دگرگشت چیست؟
پویا آزاداندیش
کروموزوم چیست؟
پویا آزاداندیش
DNA چیست؟
پویا آزاداندیش
کدام سیاره به زمین نزدیکتر است؟
پویا آزاداندیش
ساعت ساز نابینا
پویا آزاداندیش
حقوق بشر
پویا آزاداندیش
صد سال تحولات سیاسی افغانستان
پویا آزاداندیش
No results available
تنظیم مجدداز شما که در نظر دارید با کمک مالی خود، به فعالیت های سازمان غیرانتفاعی ایکس مسلم کمک کنید، صمیمانه سپاسگزاریم.
ایکس مسلم، یک سازمان غیرانتفاعی است که با هدف آزادی کشور عزیز ما از خرافات اسلامی، در میان هموطنان خود که در سراسر جهان زیست میکنند، فعالیت می کند. ما معتقدیم که اسلام دینی خشونتزا، تروریست پرور و زن ستیز است. ما تلاش می کنیم تا این پیام را به گوش جهانیان برسانیم و به مسلمانانی که به حقوق بشر ارزش قائل هستند، کمک کنیم تا با تفکر مستقل و خردمندانه، به باورهای خود بنگرند.
آزادی، توانایی انسان در انتخاب مسیر زندگی خود است. آزادی انتخاب، آزادی اندیشه، آزادی بیان، آزادی حرکت، آزادی تجمع، آزادی اعتراض، آزادی از شکنجه، آزادی از تبعیض، همه و همه از ابعاد مختلف آزادی هستند. آزادی، شرط لازم برای زندگی انسانی است. انسان بدون آزادی، نمیتواند به شکوفایی و رشد خود برسد. آزادی، به انسان اجازه میدهد تا استعدادها و تواناییهای خود را پرورش دهد، به دنبال اهداف خود برود و در جامعه مشارکت کند.